جدول جو
جدول جو

معنی یله هادان - جستجوی لغت در جدول جو

یله هادان
تکیه کردن، رها کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(لَ/ لِ زَ دَ)
رها کردن. واگذاشتن. واگذار کردن. سر دادن. (یادداشت مؤلف) :
عشق بر دل قرعه زد چون دل نصیب او رسید
راه پیش او گرفتم دل به او دادم یله.
مسعودسعد.
، تکیه دادن. تکیه کردن. به درازا به پشت تکیه به جایی نرم کردن. بر متکا یا مبل یا صندلی یله دادن، یعنی: تکیه دادن. لم دادن. لمیدن. در حال استراحت کامل به چیزی تکیه دادن. (از یادداشت مؤلف) ، بی کار و بی عار شدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از یله دادن
تصویر یله دادن
((~. دَ))
لم دادن، تکیه دادن به چیزی به نحوی که بدن در حال استراحت کامل قرار گیرد
فرهنگ فارسی معین
محاصره شدن گراز به وسیله ی سگ های شکاری و گروه شکارچیان
فرهنگ گویش مازندرانی
سرخ کردن، تفت دادن، تفت دادن گوشت و سبزی به اندازه ای
فرهنگ گویش مازندرانی
جواب مثبت پدر و مادر عروس به خواستگار
فرهنگ گویش مازندرانی
یاد دادن، تعلیم
فرهنگ گویش مازندرانی
دقیق شدن
فرهنگ گویش مازندرانی